اشعار افشین صالحی

اشعار افشین صالحی ,شعر افشین صالحی,شعر کوتاه افشین صالحی,اشعار افشین صالحی,شعر های افشین صالحی,شعر از افشین صالحی,حوالی شعر افشین صالحی,دانلود کتاب شعر افشین صالحی,شعر کوتاه عاشقانه افشین صالحی,شعر عاشقانه افشین صالحی,شعر باران افشین صالحی,شعرهای کوتاه افشین صالحی,اشعار کوتاه افشین صالحی,اشعار کوتاه افشین صالحی,سروده های افشین صالحی,ترانه های افشین صالحی,دانلود شعر های افشین صالحی,دانلود آهنگ های افشین صالحی,شعر عاشقانه از افشین صالحی,اشعار عاشقانه افشین صالحی

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد افشین صالحی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

چقدر من دیدنت را دوست دارم؛

در خواب

در غروب

در همیشه‌یِ هر جا

هرجایی که بِتوان تو را دید

صدا کرد

و از انعکاس نامت

کیف کرد!

چقدر من

دیدن تو را دوست دارم.

اشعار افشین صالحی

دلم

تنها بود…

تو از اینجا شروع شدی.

شعر افشین صالحی

جایت خالی

چقدر هوا

برایِ دوست داشتنت

خوب است…!

شعر کوتاه افشین صالحی

من اگر نویسنده بودم 

نویسنده خوبی می‌شدم 

اگر شاعر، شاعری هِی کم بد نبودم 

اگر کار گر بودم 

خوب آجر پرت می‌کردم 

خوب آچار بلد می‌شدم 

اشعار افشین صالحی

اگر من نقاش بودم 

نقاشی‌هایی خوب می‌کشیدم، 

خوب رنگ می‌کردم 

بوم‌ها را قشنگ وُ 

خانه‌ها را پُره رنگ وُ رنگ می‌کردم 

شعر های افشین صالحی

اگر شاد بودم 

می‌رقصیدم 

مجلس‌ها گرم می‌کردم 

خواننده بودم، می‌خواندم

مرگ بودم، می‌مردم

خدا بودم، زنده می‌کردم

زندگی می‌دادم 

من اما عاشق بودم 

بلد نبودم!

شعر از افشین صالحی

تابستان را که داغ نیامدن کردی

پاییز را سرد نبودن نکن؛

گناه دارد…

حوالی شعر افشین صالحی

دلم می‌خواهد فکر کنم

تو اهل این‌جایی!

اصلن فکر کنم تو الآن همین‌جایی،

همین حالا

کنار همین نوشتن‌ها

کنار همین‌که فکر می‌کنم،

دانلود کتاب شعر افشین صالحی

همین‌که می‌بینم

کنار همین سلام،

علاقه‌یِ خوبم

علاقه جانِ من

 خوبی؟

حال امروزت کجاست؟

حال حالا‌یَت چگونه است؟

شعر کوتاه عاشقانه افشین صالحی

اوضاع به راه وُ

حال قشنگ وُ

دنیایِ دیدن خوش است؟

شعر عاشقانه افشین صالحی

روزهایت خوشحال و شب‌هایت خوش‌خواب

موهایت بلند

وَ دلت

قدِ موهایت شادی دارد؟

شعر باران افشین صالحی

 حالت برای این هوا خوب است؟

برای اصلن سلام

برایِ این حالت چه‌گونه است

برایِ شنیدن دوباره وُ چندباره وُ

این‌که دوستت دارم.

شعرهای کوتاه افشین صالحی

 من دوستت دارم علاقه‌یِ قشنگ

بگذار هوا هر جور که خواست باشد

بگذار بدی هرطورکه توانست

جلویِ این عاشقانه را بگیرد

بگذار تفنگ بر دل غالب شود

بگذار فکر کند که چنین گذشته است!

اشعار کوتاه افشین صالحی

اما من دوستت دارم وُ

مگذار که این فراموشت شود

که فراموشی پایانِ دنیاست

پایانِ عشق

پایانِ اندیشه

وَ پایانِ فردا

اشعار کوتاه افشین صالحی

 ما عاشق همیم علاقه‌یِ قشنگ

هر روز، هر ساعت وَ هر وقت بیشتر

مبادا فراموش کنی،

دوستت دارم 

قشنگ!

سروده های افشین صالحی

دارم این دلیلِ “تو را دوست دارم” را پیدا می‌کنم.

از لب‌هایت رد می‌شوم

از چشم‌هایت می‌گذرم

برمی‌گردم

ترانه های افشین صالحی

به چشم‌هایِ تو خیره می‌شوم

به لب‌هایِ تو بوس می‌کنم

دارم این دلیلِ “تو را دوست دارم” را پیدا می‌کنم

دانلود شعر های افشین صالحی

به‌خواب می‌روم، تو را خوب نگاه می‌کنم

می‌روم

به دست‌هایِ تو می‌رسم

به‌آن کشیده‌یِ تمیز

دانلود آهنگ های افشین صالحی

دارم این دلیلِ “تو را دوست دارم” را پیدا می‌کنم.

بر دست‌هایِ تو دست می‌کشم

به صورتم می‌زنم

گرم می‌شوم

موهایَ‌ت را به‌دست می‌گیرم وُ

از دست‌هایِ تو رد می‌شوم

خود را می‌آویزم

شعر عاشقانه از افشین صالحی

می‌میرم وُ زنده می‌شوم

دارم این دلیلِ “تو را دوست دارم” را پیدا می‌کنم.

از لب‌هایِ تو کام می‌گیرم

از چشم‌هایِ تو نام

از موهایِ تو بالا می‌روم

از رویِ تو، رویا می‌چینم وُ…

دارم این دلیلِ “تو را دوست دارم” را پیدا می‌کنم.

اشعار عاشقانه افشین صالحی

از تو که می‌ نویسم

به واژه‌هایِ خودم،

حسودی می‌کنم .. !

اشعار افشین صالحی

حالش بد است

نیا!

بگذار بمیرد این دل‌ تنگی

شعر افشین صالحی

این جا مهم نیست

کجاست

بی تو همه جا

دور است

شعر کوتاه افشین صالحی

چه‌ قدر خوب بود

تو، گُل من بودی

هر روز به تو آب می‌دادم!

اشعار افشین صالحی

علف چِرک‌های تو را می‌شستم وُ

به بوی تَنت

مغرور می‌شدم

شب‌ها کنار لبت

رؤیا بو می‌کردم وُ

‌‌‌روزها، حسادت ِ دنیا را !

شعر های افشین صالحی

چه‌قدر خوب بود

تو، گُل من بودی

برای تو یک گلدانِ کوچک زیبا می‌ساختم

با یک باغچه

و حوضی پُر از انار

شعر از افشین صالحی

خوابت را

کنار پنجره آفتاب می‌دادم وُ

برای صبحانه‌ات

هوای ِ تازه‌ی شمال می‌خریدم …

چقدر خوب بود

تو، گُل من بودی …

حوالی شعر افشین صالحی

تو را دوست دارم

بیشتر از نوشتنِ آخرین سطرِ مشق‌هایِ مدرسه

بیشتر از تقلب در امتحان

حتا بیشتر از بستنی‌ قیفی‌‌هایِ قدیم

پفک‌هایِ طعمِ پنیر

دانلود کتاب شعر افشین صالحی

تو را بیشتر از توپ‌هایِ پلاستیکی

کوچه‌هایِ خاکی

( این را که می‌دانی چه قدر بود! )

به خدا تو را از خوابِ نرسیده به صبح هم،

بیشتر دوست دارم

شعر کوتاه عاشقانه افشین صالحی

یشتر از صبح‌هایِ جمعه

عصرهایِ لواشک، آلوچه

تو را از زنگ‌هایِ تفریح هم

بیشتر دوست دارم

بیشتر از خیلی

بیشتر از زیاد!

من،

تو را یه عالمه دوست دارم

شعر عاشقانه افشین صالحی

کتاب را که باز می‌ کنم

بوی تو را می‌ دهد!

پس کی می‌ آیی؛

می‌ خواهم پنجره را باز کنم

شعر باران افشین صالحی

اول سراغِ چشم هایت رفتم

چشم های تو!

گفتم مبادا بسوزد

و ناز خواب تو کابوس شود

شعرهای کوتاه افشین صالحی

بعد سراغ موهایت رفتم

موهای تو ناز بود وُ باز بود

آن‌قدر که گفتم

مبادا که سفت بگیرد این دستهای چغرَم

بعد تو دردت بیاید وُ

خواب از سرت بپرد!

اشعار کوتاه افشین صالحی

بعد سراغِ لب‌هایت

لب هایِ تو داغ بود

خیلی داغ!

آن‌قدر که نمی شد نبویید، نبوسید

گفتم مبادا که سردیِ تنم

لبانِ گرم تو را یخ کند

مبادا که بوسه ام

لب لطیف تو را زخم کند

مبادا که وقتِ بوسه

خیال خوش تو را خَش کند

مبادا مبادا که…

اشعار کوتاه افشین صالحی

اصلن خودت بگو

می خواهی کجای خیال تو بمیرم!؟

سروده های افشین صالحی

موهایت را که می‌ بندی

باد دلش می‌گیرد

ترانه های افشین صالحی

چشمهایت را نمی‌بندی، خواب

وقتی می‌ایستی، زمین نمی‌چرخد

جهان بن‌بست می‌شود

وَ هیچ کس به کارش نمی‌رسد

دانلود شعر های افشین صالحی

راه رفتنَ‌ت،

بیراهه را راه می‌کند وُ

قدم زدنَ‌ت، پاییز را ناز

دانلود آهنگ های افشین صالحی

صدایت ساز را می‌رقصاند وُ

نگاه به لبانت،

بوسه را، مقدس می‌کند.

شعر عاشقانه از افشین صالحی

نگاهِ لبانت،

مرگ را زنده‌گی می‌دهد

تاریکی را خاموش می‌کند

وَ ظلمت را،

به نور تسلیم می‌کند

اشعار عاشقانه افشین صالحی

تفنگ را خاموش وُ

جنگ را تمام وُ

لوله هایِ توپ را

گلدانِ یاس می‌کند

کاش لبت؛

لبِ خواب من بود!

اشعار افشین صالحی

نمی خواستم ناراحتت کنم

اما انگار کردم

با دوست داشتن زیادم

با هِی ببینمت هایم

با همیشه ببخشها و

همیشه ، دلَم برایِ تو تنگ شُده هایم

شعر افشین صالحی

نمی خواستم ناراحتت کنم

اما انگار کردم

وقتی که با شانه هایِ بالا گرفته از تو میگفتم

وقتی که نام تو را بلند میخواندم

وقتی که در همیشه

هر جا

تو را به نام کوچَکت صدا میکردم

شعر کوتاه افشین صالحی

نمی خواستم ناراحتت کنم

اما انگار کردم

وقتی که آن همه تو را

خواب دیدم

نمیخواستم

اما

اشعار افشین صالحی

بوسه زیباترین اتفاق خیابان است

به‌جای درد، به‌جای دود

شعر های افشین صالحی

به جای دود کردن درد، درد کردن دود

هم را می‌بوسیم

مگر کجای بوسه چپ است؛

کجای لب می‌لنگد که

این‌همه زیبایی را مخفی می‌کنیم

و جنگ را، رو ؟!

شعر از افشین صالحی

مگر کجای آغوش به دروغ آغشته است که

پرهیز می‌کنیم وُ تخت را آغشته به دروغ!

حوالی شعر افشین صالحی

خیابان که بد نیست

کوچه که دروغ نمی‌شود

ما هی خود را دروغ می‌کنیم وُ

نامش را گاهی شرم می‌گوییم

گاهی حیا می‌شویم وُ

گاهی، به راحتی بستنی می‌خوریم وَ به‌هم نمی‌گوییم

هلو می‌خوریم وُ حرف نمی‎زنیم

دانلود کتاب شعر افشین صالحی

عجیبیم !

در خیابان هم را نمی‌بوسیم

اما سیب را هرجا گاز می‌زنیم!

بیا علاقه‌ی خوبم

می‌خواهم ببوسمت…

شعر عاشقانه افشین صالحی

امروز برای تو پیراهنی خریده‌ام

لطیف وُ نرم

مثل چشم‌هایت

که تابستان به تنت نرسد

شعر باران افشین صالحی

فردا برای تو شال می‌گیرم

که باد موهایت را جایی تعریف نکند

شعرهای کوتاه افشین صالحی

دیروز هم که دیدی

چه‌قدر برای تو ناز خریدم!

حالا بخواب !

می‌خواهم برای خود یک خوابِ آب‌دار بخرم.

اشعار کوتاه افشین صالحی

دارم به دستت می‌رسم

مثل نامه‌ای که لای کوله‌ای پیر جا مانده بود

یا راهی که سخت بود وُ برگشت خورده بود

اشعار کوتاه افشین صالحی

دارم به دست‌های تو می‌رسم

مثل بادبان‌هایی که به نیزه‌های دُن کیشوتی می‌رسند،

که پاره شوند، که رها شوند

مثل ماهی‌یِ سیاه صمد

که دل به دل نهنگ می‌زند

و در آب‌های آزاد نفس می‌کشد

سروده های افشین صالحی

دارم به دستت می‌رسم!

مثل من که به دست‌های تو می‌رسد

از آن بالا می‌رود، خدا می‌چیند

تو را می‌بوسد

وَ آرام می‌میرد..!

ترانه های افشین صالحی

این روزها

به آرامی دوستت دارم

جوری کنار تو می آیم

مبادا که ناز خوابِ شیرینت بیاشوبد

کابوس شود

وَ بترسد

دانلود شعر های افشین صالحی

طوری سلام می کنم

مبادا که فکر قشنگت

خش گیرد وُ

او را بد بیند

دانلود آهنگ های افشین صالحی

این روزها

به آرامی دوستت دارم

وقتی نگاهت می کنم

که حوصله‌ ات پیش کسی نباشد

حواست پرت شود

برنجد از

کسی که برایت اوست

شعر عاشقانه از افشین صالحی

این روزها

من،

به آرامی دوستت دارم!

اشعار عاشقانه افشین صالحی

دارم هِی نیامَدنت را خواب می‌کنم وُ

آمدنت را

خواب می‌بینم

داشتنت را بغل می‌کنم وُ

بوسیدنت را خیال می‌بینم

شعر های افشین صالحی

دارم  هِی با تو حرف می‌زنم

هِی با تو حرف زدن را،

گوش می‌کنم

شعر از افشین صالحی

هر روز  کنارِ تو راه می‌وم، قدم می‌زنم

خسته می‌شوم

کنارِ تو دراز می‌کشم می‌خوابم!

حوالی شعر افشین صالحی

سلام خوبِ قشنگم

پاهایت درد نگیرد از سنگینی‌یِ سرم

آخر، سرم پُر از سنگین است

دانلود کتاب شعر افشین صالحی

از دِق‌هایِ انتظار

از نیامدن‌ هایِ، هِی تو

از کجا رفته‌ای،

راهِ کدام جاده را گرفته‌ای

سنگین است،

شعر کوتاه عاشقانه افشین صالحی

بگذار سرم را از پایِ تو بردارم!

تمامِ دردهایی که کشیدی را دارد

تمامِ دلتنگی‌هایی که داشتی را

تمامِ اجبارِ رفتن وُ

بیهوده، رفتن را

شعر باران افشین صالحی

سرم به اندازه‌یِ خیلی سنگین است

به‌قدرِ زیاد

می‌ترسم پایت درد بگیرد وُ

نتوانی برگردی

بیایی

وَ در آغوشَ‌م خواب روی!

اشعار کوتاه افشین صالحی

بگذار سرم را از پایِ خیال تو بردارم

سنگین است

خوابت درد می گیرد.

شعرهای کوتاه افشین صالحی

من منتظر هیچ اتفاقی نیستم!

من،

منتظرِ یک روزِ معمولی‌ام

که تو را معمولی دوست داشته باشم

و تو،

خوش‌ت بیاید.

دانلود کتاب شعر افشین صالحی

ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﻡ

ﺑﯽ ﻗﺮﺍر ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮ

ﻭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺒﯿﻨﻤﺖ

ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭِ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ

ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﯾﺶ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ

ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭِ ﺩﺭﺧﺸﺶَ ﺕ

ﻭ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺗﺮﯾﻦ ﺗﻘﻼﯼ ﺯﯾﺴﺘﻦ

شعر عاشقانه افشین صالحی

من خسته ام عزیز،

آنقدر خسته که می خواهم

در همین سطرها به خواب روم

و خواب خوب تو را واژه، واژه

و سطر به سطر بنویسم.

اشعار کوتاه افشین صالحی

چرا کسی نمی فهمد

که هیچ چیزی 

بیشتر از خیال تو 

برایم آرامش نمی آفریند؟

سروده های افشین صالحی

چرا کسی باور نمی کند

که شکوه آن لحظه، 

به تمام روزهای فردایم می ارزد؟

چرا کسی 

عاشقانه یِ صبح دم انتهای شب را 

باور نمی کند؟

ترانه های افشین صالحی

چرا از من از حضور فردا 

و خواب دیروز می پرسند؟

چرا اصرار به انکار چشمهای تو دارند؟

دانلود شعر های افشین صالحی

چرا کسی بالشی برای من

از رنگهای رویا نمی آورد

تا خواب مرا از ادامه این همه

لحظه های بدون تو باز دارد؟

اشعار افشین صالحی